چند سال پیش در روزنامه همشهری گفتوگویی چاپ شد با یکی از محققان جوان کشورمان که در زمینه شیمی پژوهش میکرد.
خانم بهاره هنرپرور که بیمار CP است در آن زمان دانش آموخته مقطع فوقلیسان و محقق یکی از پژوهشگاههای کشور بود. اما در هفته گذشته، خبر رسید که مقاله خانم هنرپرور در یک کنفرانس بینالمللی به عنوان مقاله برتر شناخته شده است. برای همین دوباره به سراغش رفتیم.
خانم هنرپرور، الان دانشجوی دوره دکترا در دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات است. در زمینه کاری که انجام داده است با وی و استادش آقای دکتر مجید منجمی رئیس مرکز علوم بین رشتهای دانشگاه آزاد گفتوگویی انجام دادهایم که میخوانید.
- خانم هنرپرور، در مورد کنفرانسی که شرکت کردهاید و مقالهای ارائه دادید صحبت کنید.
هنرپرور: من مقالهای را برای شرکت در کنفرانس بینالمللی شیمی در اردن فرستادم. پس از انجام مراحل داوری و... برای ارائه مقاله به اردن رفتیم. در این کنفرانس کشورهای مختلفی شرکت داشتند، بیش از 42 کشور. در این کنفرانس مقالات علمی یا به صورت سخنرانی ارائه شد یا به صورت پوستر. در بخش سخنرانی مقاله من به عنوان مقاله برتر شناخته شد. در بخش پوستر هم مقاله یک دانشمند آمریکایی از دانشگاه تگزاس و یک دانشمند مصری به عنوان پوستر برتر شناخته شدند.
- عنوان مقاله شما چه بود؟
هنرپرور: عنوانش اثر پیوند هیدروژنی در خوشههای گوانین بود. یک کار نظری و شبیهسازی که دکتر منجمی در این بین خیلی به من کمک کردند. این تحقیق با نرمافزارهای شیمی انجام شد. من در طول این پژوهش خیلی با استادم در ارتباط بودم و ایشان با وجود این که وقتشان خیلی کم است و مسئولیتهای زیاد اجرایی و علمی هم دارند، باز هم خیلی برایم خیلی وقت گذاشتند. حتی جواب ایمیلهای من را هم فوراً و یا چند ساعت بعد میدادند.
منجمی: من یک چیزی میخواهم به صحبتهای خانم هنرپرور اضافه کنم. من در بیش از 20 کنگره بینالمللی در سراسر دنیا شرکت کردهام. اما در هیچ کدام از آنها ندیدم که فردی با صندلی چرخدار در کنفرانس شرکت کند. به نظر من این خیلی شجاعت میخواهد.
- این کار که به ارائه این مقاله انجامید، چقدر طول کشید؟ و پیش از این هم مقالهای ارائه داده بودید؟
هنرپرور: مقالات داخلی زیاد داشتم ولی در استاندارد ISI، من 3 تا مقاله داشتم و مقالهای هست که من الان دارم روی آن کار میکنم.
- عامل اصلی و محرک شما برای این فعالیتهای علمی چه بوده؟
هنرپرور: چیزی که عامل اصلی و محرک من بوده، نگاههای تحسینبرانگیز دیگران بوده که به من میگوید که تو باید زنده بمانی. شعار معلولین این است که «من میتوانم که فکر کنم، پس من هستم» پس اگر کسی قدرت تفکر دارد، باید برایش بستر مناسبی فراهم شود تا بتواند استعدادهایش را بروز دهد. من در اردن که بودم، برای همین مدت کوتاه هم یک ماشین خاص در اختیار داشتم و هم یک منشی که بتواند برایم بنویسد.
رئیس آن دانشگاه دکتر سلطان خیلی به من لطف داشتند و گفتند که تو اینجا اسلام را نشان دادی و زنده کردی. من دیدم که در آن جا مردم چه تصوری نسبت به ایران دارند. آنجا صلح بین ملتها را حس کردم. زبان مشترک همه ما شیمی بود.
- کاربرد کارهای علمی که شما انجام میدهید در چه زمینهای است؟
هنرپرور: کارهایی که ما زیر نظر دکتر منجمی انجام میدهیم در زمینه علوم بین رشتهای است. کارهایی که در زمینه شیمی، بیولوژی، داروسازی و... انجام میدهیم. من وحدت بین علوم را در این مرکز پژوهشی حس کردم. کار اصلی من مدلسازی فرآیندهای بیولوژی درون بدن است. در آزمایشگاه امکان مطالعه خیلی از این فرآیندها و بهخصوص حالات حد واسط نیست. برای همین ما به سراغ شبیهسازی رفتیم. به همین دلیل من فقط نیاز به مغز دارم و یک کامپیوتر...
- پس تیم تحقیقاتی شما دو نفره بوده؟
- در این پژوهش غیر از آقای دکتر منجمی خانم دیگری بودند که در محاسبات با ما همکاری داشتند. خوبی این نوع پژوهش این است که ما میتوانیم برای انجام آن با همه دنیا از طریق اینترنت ارتباط داشته باشیم. اما این کار یک مدیریت قوی میخواهد که من در استادم دیدم.
منجمی- چیزی که ما سعی میکنیم در این جا به همه نشان دهیم، کار کردن تیمی است.
اصلاً در تحقیقات علمی چیزی به جز کار تیمی معنی ندارد. کار ما هم با خانم هنریرور از چهار سال پیش آغاز شد. یکی از دانشجویان من ایشان را به ما معرفی کرد و گفت ایشان میخواهد با تیم شما همکاری کند. وقتی ایشان پیش میآمد، من با ناباوری به ایشان نگاه کردم و گفتم من یک آدم سختگیر هستم.
آیا شما با این شرایط فیزیکی میتوانی کار کنی؟ کار با کامپیوتر است، درگیری با محاسبات هست و... به ایشان گفتم که خانم هنریرور من شرایط فیزیکی شما را درک میکنم ولی من به شما به عنوان یک محقق نگاه میکنم و همان انتظاری را دارم که از همه دارم.
آیا میتوانی با سختگیری من کار کنی؟ ایشان موافقت کرد و من به جرأت میگویم که در طول کار ایشان به اندازه 3 نفر کار میکردند من تنها کاری که با ایشان کردم این بود که باورش کردم. بقیه کار خودش هست. کار ایشان کار بین رشتهای هست. امروز اهمیت علوم بین رشتهای در دنیا شناخته شده است.
کار اصلی ما در این جا طراحی دارو است. ما ابتدا محاسبات ملکولی را در کامپیوتر انجام میدهیم بعد به سراغ آزمایشگاه میرویم. محاسبات کامپیوتری اولیه الان به عنوان یکی از مهمترین قسمتهای دانش درآمده. مثلاً برای ساختن یک ساختمان عظیم، به مهندسان نمیگوییم که خوب خاکبرداری کنید و پیریزی کنید و کار را شروع کنید.
اول تمام شرایط را در کامپیوتر شبیهسازی میکنیم و همه مشکلات و مسایل را بررسی میکنیم، نقشهها را چک میکنیم و بعد به سراغ کار فیزیکی میرویم. در داروسازی هم اوضاع چنین است.
قبلاً ما صدها آزمایش انجام میدادیم تا یکی جواب بدهد. اما الان چه کار میکنیم؟ ابتدا با کامپیوتر طراحیها را انجام میدهیم و نتایج را مشاهده میکنیم و بعد چندتایی را که خوب جواب دادهاند به آزمایشگاه میبریم و نتیجه نهایی را با صرف هزینه و وقت کمتر به دست میآوریم. کار خانم هنریرور که در آینده نزدیک دکتر هم میشوند همین است.
- الان کارهای محاسباتی به عنوان بخش سوم روند پژوهش در کنار تجربه و نظریه مطرح است. اما برای این کار هم سختافزار قوی لازم است و هم نرمافزارهای به روز علمی آیا این امکانات در اختیار شما قرار دارد؟
- هنرپرور: در پژوهشهای من در مورد نانوتکنولوژی، از چندین نرمافزار استفاده میکنم، امکانات سختافزاری و نرمافزاری مهیا بوده است. خوشبختانه برای این نوع پژوهشها تنها به یک مغز سالم و یک کامپیوتر قوی احتیاج دارید.
- علوم پایه متأسفانه در کشور ما خیلی جذاب نیست. شما ضمن این علاقه، مشکلی هم داشتید که شاید کار را برایتان سختتر میکرد. اما با این وجود ادامه دادید تا به این جایگاه رسیدید. چه چیزی به شما انگیزه این کار را داد؟
- من از بدو تولد، زندگی روی ویلچر را شروع کردم. وقتی نوجوان بودم، بدون این که به پدر و مادرم بگویم (چون فکر میکردم آنها غصه میخورند) روی مغز مطالعه میکردم. دیدم که مغز من تنها در قسمتهای حرکتی و بخش کورتکس آسیب دیده و بقیه قسمتهای مغز من که مسئول تفکر و خلاقیت هستند، سالم است. من دیدم که با تقویت این بخش میتوانم ایراد بقیه قسمتهایی را که مشکل دارند، بپوشانم.
دیدم فکر سالم و روح سالم میتواند کارهایی بکند که از دست و پای سالم برنمیآید. بیماری من طوری است که دو دست و دو پایم از کار افتادهاند اما سعی کردم آسیبدیدگی مغزیام را با بقیه قسمتهای سالم مغزم جبران کنم.من هیچ چیزی از دیگران نمیخواهم. فقط باور کردن را نیاز دارم.
- منجمی: بدون هیچ تعارفی بگویم که ایشان از روحیه پرتلاش خودشان بهره گرفتند. ایشان به اندازه 3 نفر کار میکنند. ببینید خیلیها را به عنوان چهره ماندگار علمی معرفی میکنند اما به نظر من خانم هنرپرور چهره ماندگار هستند.
- برای یک استاد دانشگاه شاید سخت باشد که جلوی یکی از دانشجوها او را با بقیه مقایسه کند. اما میخواهم شما خانم هنرپرور را با سایر دانشجویان تحصیلات تکمیلی که در این مرکز پژوهش میکنند مقایسه کنید.
- منجمی: اطرافیان ما بچههای بسیار تیزهوش و قوی هستند. ما با یک تیم 40نفره در حال کار هستیم که اگر خانم هنرپرور باهوشترینشان نباشند، بدون شک جزو چند نفر افراد با استعداد ما هستند. اگر بگویم از آنها باهوشتر یا قویتر است، اغراق کردهام. ولی در ردیف بهترین دانشجویان ما هست.
اما چیزی که در ایشان منحصر به فرد است این است که ایشان تمامکننده است. من گاهی میترسم کاری سخت و طاقتفرسا به ایشان بدهم چون میدانم که ایشان تمام تلاشاش را میکند تا کار را تمام کند.
- ممنون و برای شما آرزوی موفقیت و پیروزی میکنم.